صدای پای بهار می آید، نوروز طراوت بخش جانها از راه می رسد و نسیم عشق را از کوی یار می آورد. رستاخیز طبیعت دوباره شروع می شود و جانهای خفته را به هوشیاری و بیداری فرا می خواند.
کدام انسان است که مقهور این همه زیبایی نشود و هم آوای با  طبیعت آیه‌های حق را به نظاره ننشیند؟

کیست که دفترصنع آفریدگار را ببیند و با سعدی هم آوا نشود ؟ که:
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

کیست که زنده شدن دوباره طبیعت بی جان را ببیند و به سان حافظ لب به اعتراف نگشاید؟ که :
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد

راستی چه حکمتی در نوروز است که در طول تاریخ اقوام گوناگون از هر رنگ و نژاد و زبان که در مجموعه واحدی به نام سرزمین ایران و در یک پیوند ملی با یکدیگر زندگی می کنند در پاسداشت نوروز ، یکدل و یکصدا هستند؟ چه عاملی است که همواره نوروز را سمبل وحدت ملی ایرانیان قرار داده است؟
نوشته حاضر در پی آن است که نوروز و تاثیر آن در پیوند های اجتماعی مردم ایران را تحلیل و بررسی کند.

پیوند های اجتماعی رمز وحدت ملی ایرانیان
نوروز یکی از اصلی ترین زمینه های پیوند اجتماعی در بین مردم ایران است. پیوندهای اجتماعی از قبیل آداب و رسوم و مراسم آئینی وحدت ملی مردم یک سرزمین را به وجود می آورند و ارتباط نسل های حال و آینده را با گذشته تاریخی شان برقرار می سازند و در نتیجه موجب تقویت هویت ملی می شوند. در سرزمین ایران نوروز از قدیم الایام چنین جایگاهی داشته و توانسته است پیوند وثیق و محکمی را بین اقوام و طوایف مختلف ایرانی با انواع گویش ها، لهجه ها و اعتقادات مذهبی به وجود آورده است و علیرغم تعدد اقوام و ادیان و مذاهب در سرزمین ایران، همه افراد در ایرانی بودن احساس مشترکی دارند و این هویت جمعی مشترک، همواره سد محکمی در برابر توطئه های خارجی و دسیسه های تجزیه طلبانه داخلی بوده است.

سمبل هایی مثل نوروز به عنوان شناسنامه‌ی واحد ملت ایران در عرصه ی بین المللی شناخته شده و به ثبت جهانی در سازمان ملل و سازمان یونسکو رسیده است. آداب و رسوم و آئین های نوروزی ، در سال های اخیر از سوی کشورهایی چون تاجیکستان، ترکیه، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، ترکمنستان و … نیز گرامی داشته می شود. نوروز یادآور تمدن شکوهمند ایرانیان باستان است. چنانچه در دوره ی هخامنشیان روز اول فروردین، شاهان هخامنشی بر تخت جمشید می نشستند و حاکمان سایر کشورها که تحت فرمان امپراطوری هخامنشی بودند برای سلام نوروزی به دربار هخامنشیان می آمدند.

سمبل هایی مثل نوروز و مراسمی نظیر شب یلدا و جشن برداشت محصول و دیگر مراسم آئینی که یادگار نیاکان پاک نهاد این سرزمین است باید حفظ شوند و در عرصه بین المللی معرفی شوند. اهمیت دادن به این آداب و رسوم، غرور ملی ایرانیان را به عنوان یک ملت ریشه دار تقویت می کند و حس وطن دوستی و عشق به میهن را در آنها زنده می کند.

دین داری و سنت های اجتماعی
بعد از ظهور اسلام و پذیرش آن توسط مردم ایران، این دین در مواجهه با پدیده ای به نام نوروز ضمن تأیید فلسفه نوروز و صحه گذاشتن بر آداب انسانی آن از قبیل دید و بازدیدها، شادمانی‌ها، رفع کدورت ها و ایجاد آشتی، احترام به بزرگترها ،هدیه دادن و گرفتن، نوگرایی همگام با طبیعت فرهنگ غنی ایرانیان را جاودانه کرد. همچنانکه ایرانیان هوشمند نیز با استقبال از حضور اسلام در ایران در گسترش فرهنگ دینی تلاش ها کردند و نمونه ای گران سنگ از تمدن الهی- انسانی را به بشریت عرضه کرده و در انتقال تمدن دینی در میان سایر ملل نقش به سزایی را ایفا نمودند.
 
به گواهی تاریخ، ایرانیان همواره موحد و دیندار بوده‌اند و هیچگاه بت نپرستیده و به تقدسات دروغین اعتقاد نداشتند. بنابراین فرهنگ انسان ساز اسلام را با روح پاک و فطرت سلیم ایرانی سازگار یافتند و پذیرایی آن گشتند. در عین حال حضور ادیان دیگر، و حتی تعدد مذاهب اسلامی را در جای جای این سرزمین امری طبیعی تلقی کرده و با استقبال از همزیستی مسالمت آمیز بین ادیان و مذاهب، صلح و برادری و وحدت ملی را حفظ کردند و هیچگاه اختلاف در دین یا مذهب را زمینه کشمکش ها و درگیری ها قرار ندادند و از تکرار تجربه های تلخ ملت های دیگر که به نام مذهب جنگ ها ساختند و به ویرانی تمدن ها دست زدند، پرهیز کردند.

اسلام دینی است که همواره تمدن ساز بوده و با افکار متمدنانه هم سویی دارد، لذا در مواجهه با تمدن ایرانیان و از جمله پدیده نوروز آنرا به عنوان یک آئین اجتماعی منطبق با نظام طبیعت که سمبل تمدن ایرانی است و سازگاری عمیقی با فرهنگ دین اسلام دارد، تأیید کرده و به ماندگاری آن کمک کرد.

کشورهای همجوار ایران چه ترک ها، چه عرب ها و چه افغان ها و چه پاکستان و هند و کشورهای آسیای میانه تحت تأثیر این تمدن عظیم تاریخی قرار گرفتند و آیین های نوروز کم و بیش در این کشورها نیز حضور یافت و این به معنی صدور تمدن ایرانی است. دشمنان ایران سعی دارند چهره خشن و ضد تمدن از ایران ارائه دهند و همه آن را نیز به اسلام نسبت دهند. لذا باید تمدن برخاسته از فطرت پاک ایرانیان که منطبق با دیدگاه های دین آسمانی نیز هست به مردم دنیا معرفی شود و آئین های نوروز با تمام زیبایی هایی که به زندگی اجتماعی ایرانیان می بخشد در سطح جهان معرفی گردد. البته اگر کشورهای همسایه مثل سایر مفاخر فرهنگی و ملی ایران آن را تصاحب نکنند و به نام خود در مجامع بین المللی به ثبت نرسانند.

رمز وحدت بخش نوروز
نکته حائز اهمیت در این میان، رمز وحدت بخش نوروز در بین اقوام ایرانی، است. نوروز متعلق به همه ایرانیان است و هیچ قوم و فرقه‌ی خاصی نمی تواند آن را انحصاری کرده یا مصادره کند.

کشوری مثل ایران که هم خاستگاه برخی ادیان بوده و هم از حضور ادیان مختلف در طول تاریخ استقبال کرده و هم آزادی مذهب را به عنوان یک منشور از دوره‌ی هخامنشیان به یادگار دارد و از طرفی به خاطر اقلیم و طبیعت جذابش اقوام زیادی را در خود جای داده است، عناصر وحدت بخش فراوانی را دارد که فراتر از قومیت، فرقه گرایی، تعصب قبیله ای و نژادی و زبانی، زمینه های همگرایی اجتماعی را در لایه های درونی جامعه به وجود می آورد. آداب و آئین های نوروز از دیرباز چنین نقشی را ایفاء کرده اند و اقوام مختلف ایرانی علیرغم تنوع در دین، مذهب، نژاد، زبان و لهجه در هویت ایرانی با هم اتحاد و اشتراک دارند و به یک میزان به خاک و سرزمین خود احساس تعلق دارند و در این میان آئین ها و مراسم نوروز سمبل و قوام بخش این وحدت ملی هستند.

هوشمندی ایرانیان و جشن های نوروز
انتخاب نوروز به‌عنوان جشن بزرگ ملی و سمبل وحدت ملی ایرانیان، هوشمندی مردمان ایران زمین را در هم آوایی با نظام طبیعت و همسویی با تقدیر خداوند در آفرینش، نشان می دهد. نوروز روزی است که روز و شب در آن به اعتدال می رسند. اعتدال طبیعت نشانه ی قدرت و خلاقیت خداوند است. الهام گیری از شاخصه اعتدال طبیعی می تواند زندگی انسان ها را در پرتو عدالت رقم بزند و به انتظار ظهور خورشید عدالت، پیام هایی چون حقیقت جویی، خیرخواهی ، دادگری، مهرورزی، مساوات، اخلاق گرایی، زیبایی دوستی، کمال خواهی، سعادت طلبی، نیکوکاری، علم دوستی، خردگرایی، صلح گرایی، قانونمندی و قانون گرایی و … را به جهانیان عرضه کند.

ایرانیان باستان با الهام گیری از طبیعت و نوزایی آن ،پیام های تمدنی و فرهنگی خود را بدینسان به گوش جهانیان سرودند که: ای انسان در برابر جلوه‌گری‌های حق در طبیعت، زبان جز به ستایش عظمت خالق نباید گشاد ، و سعادت این جهان جز با مهر ورزی به خلق خدا وهمنوایی با اسرار هستی به دست نمی آید. جهان هستی جز به مهر و عشق دوام و بقا نمی یابد و این حقیقت بزرگ را می توان در ترنم بلبلان بر شاخساران ، در گردش منظم ستارگان ، در نوای پرندگان، در آبشاران، کوهساران، در امواج دریا، در سبزه زاران، در گلستان، در خورشید درافشان و درخشان، در آسمان پر از کهکشان، در گلبن جویبارها، در آئینه رخسارها، در ناز و عشوه گری گلنارها، در کوی دلدادگان و راه راد مردان و وارستگان به تماشا نشست.

دکتر ابراهیم فتح‌الهی