رابطه معلم و شاگرد در  روش های آموزش نوین

رابطه معلم و شاگرد

دین مبین اسلام به بهترین وجه رابطه بین معلم و شاگرد را استوار کرده است.

اسلام معلم را به عنوان پدر روحانی معرفی می کند و می گوید :

یکی از پدران تو معلمی است که به تو دانش می آموزد.

ارزش چنین پدری از پدر واقعی نیز بیشتر است زیرا او انسان را تغذیه معنوی می کند.

بنابراین تمام حقوقی که درباره پدرو مادر در اسلام یادآوری شده است

به طور کامل تری باید درباره معلم رعایت شود.

من علمنی حرفا قد صیرنی عبدا

یعنی: هرکس به من کلمه ای بیاموزد مرا بنده خود ساخته است.

این ارتباط در سطح عالی تری بین معلم و شاگرد برقرار می گردد.

نکته اساسی تر این است که باید موقعیت علم و تعلم برای شاگرد کاملا تبیین شده و به او تفهیم کرد

که از نظر اسلام دانش آموز چه مقام و موقعیتی را دارا می باشد.

بدیهی است تا شاگرد به ارزش علم و تعلم پی نبرده باشد

هیچگاه قادر نخواهد بود حدود وظایف خود را با معلم و مربی رعایت نماید. رسول خدا می فرمایند:

هرکه برای خدا دنبال دانش برود همانا به راه بهشت می رود.

فرشتگان به خاطر خشنودیش بال های خود را به زیر قدم هایش می گسترانند

و تمام موجودات آسمانی و زمینی برای دانش آموز طلب رحمت و استغفار می نمایند حتی ماهیان دریاها.

در فرهنگ اسلامی موقعیت دانش آموز بسیار ستوده و ارزشمند است.

ضمنا معلمان نیز با توجه به این حدیث و نقش حساس پدر روحانی خواهند فهمید که به چه کار ارزشمندی اشتغال داشته است.

 چگونه باید با دانش آموز ارتباط برقرار سازند.

بدیهی است که پدر هیچگاه در برابر فرزندش مقابله نمی کند

همیشه با عاطفه و مهر با او رفتار خواهد کرد

برای پیشگیری از سو رفتار شاگردان و جلوگیری از ارتکاب خلاف لازم است

معلم با ایما و اشاره و تعریض و کنایه راه گشای تربیت اخلاقی شاگردان بوده است.

از تخلف آن ها جلوگیری به عمل آورد.

در صورتی که ضرورت ایجاب نکند

باید از آشکار گویی و تصریح به تخلف شاگرد خودداری نماید .

همواره از مهر و محبت و مودت استفاده کند و دانش آموزان را به خاطر تخلف توبیخ  نکند.

وابستگی روانی شاگرد به معلم

دانش آمور مدرسه اگرچه به خاطر درس خواندن به مدرسه رفته و در کلاس درس حضور می یابد

اگر از او سوال شود که چرا به مدرسه میروی خواهد گفت برای آنکه مهندس یا پزشک بشوم،

ولی همین شاگرد بدون این که خود توجه داشته باشد

تحت تاثیر رفتار و کردار عاطفی و خلقی معلم قرار می گیرد .

به تدریج روحیات معلمان را اعم از زشت و زیبا را در رفتار خود پیاده خواهد کرد .

این همان وابستگی روانی شاگرد به معلم است.

این وابستگی روانی با شدت بیشتری در میان معلمان و آموزگاران ارزشمند وجود دارد

، یعنی شاگرد بیشتر تحت تاثیر روحیات و خلقیات آن معلم قرار می گیرد. به عبارت دیگر هرچقدر جذب بین معلم و شاگرد بیشتر باشد

این وابستگی بیشتر خواهد بود.

بنابراین شاگردان علاوه بر کسب معلومات و دانش، عواطف و احساسات معلمان خود را نیز اقتباس می کنند .

این تبعیت به طور ناخودآگاه انجام می شود.

اداره کلاس

ارزش والایی که اسلام برای معلم و آموزگار قائل شده است ، سهم مهمی از آن ارزشمندی مربوط به وابستگی روانی است.

لذا پیشوایان دینی ما دستور داده اند که معلمان و آموزگاران باید بدون گفتار و سخن گفتن شاگردان خود را به کمالات انسانی راهنمایی نمایند،

زیرا در این گونه دعوت ها تحمیل عقیده وجود نداشته و شاگردان از خود عکس العملی نشان نمی دهند

زیرا ناخودآگاه تحت تاثیر صفات انسانی معلم قرار گرفته و آن ها را در رفتارشان منعکس می سازند.

پدران و مادران در ارشاد و راهنمایی فرزندان خود:

باید به این نکته حساس توجه داشته باشند که بجای گفتن مستقیم ،

سعی کنند که بر اساس وابستگی روانی کمالات معنوی و انسانی خود را به فرزندان خود انتقال دهند.

با توجه به این مطالب، بزرگترین رسالت آموزش و پرورش این است که معلمان شایسته و متعهد را به مدارس گسیل دارد

تا در پرتو جنبه های کمالی و انسانی آن معلمان شاگردان خود ساخته و پرداخته شوند.

نباید فراموش کنیم که ملتی سرشار و غنی است که دارای فرهنگی اصیل و توانا باشد.

فرهنگی اصیل و تواناست که معلمان آن علاوه بر تخصص های علمی از کمالات انسانی به طور سرشار و فراوان برخوردار باشند.

بزرگترین ضایعات وقتی تحقق می یابد که در ملت و مملکتی معلمان بدون برخوردار بودن از کمالات اخلاقی و انسانی به شغل معلمی بپرازند.

تفاهم به جای تقابل

معلم و شاگرد

رابطه کلی معلم و شاگردبر اصل تفاهم استوار است.

در عین اینکه معلم از هیبت و ابهت خاصی برخوردار است،

ولی هیچگاه به عنوان تقابل در برابر شاگرد ایستادگی نمی کند.

معلم همواره برای ارشاد دانش آموزان باید از عامل مودت و مهربانی استفاده کند و از توبیخ مستقیم آن ها اجتناب کند.

چون اولا آشکارگویی پرده هیبت و ابهت معلم را از هم دریده و موجب جرات و جسارت شاگردان در ارتکاب خلاف و سورفتار می گردد.

ضمنا پوشیده نماند که جدی بودن معلم و حفظ وقار مانع از این نیست که پاکدل و خوشگو باشد و با شاگردان خود مطابق مقتضیات مزاح کند.

ولی نباید مزاح را از حد بگذراند

زیرا باعث جرات و جسارت دانش آموزان می شود و احترام معلم را در معرض خطر قرار می دهد.

بنابراین معلم در طول مدت معلمی همیشه نقش یک راهنما و مربی را دارا است.

چنانچه پیامبران عظام همیشه نقش یک راهنما را دارا بودند و با طمانینه و و وقاری که داشتند مشکلات را حل و فصل می کردند.

بزرگداشت حرمت دیگران

معلمان باید توجه داشته باشند که هیچ گاه نباید پرده حجب و حیا را کنار زد .

به عبارت دیگر همیشه باید پرده شرم و حیایی بین انسان و افراد دیگر وجود داشته باشد.

یکی از موضوعاتی که عزت و شرافت معلم را محفوظ نگه می دارد، روحیه عفو و گذشت است.

همه پیامبران دارای این روحیه بوده اند و از لغزش ها و اشتباهات دیگران صرف نظر کرده و حرمت و شخصیت افراد را خدشه دار نمی ساختند.

معلم نمونه نیز باید این خوی پیامبر گونه را دارا باشد تا بتواند در کاربرد تعلیم و تربیت فردی موفق باشد.

معلمان شایسته بایستی در برخی موارد کلمات و جملاتی را نشنیده گرفته و برخی از رفتارها را نادیده انگارند .

از این رهگذر عزت و شوکتشان لکه دار نشود.

این صحیح نیست که معلمان و مربیان خود را در همه رفتارهای کودکان دخالت دهند .

بر همه اعمال آنها اطلاع و آگاهی یابند بلکه می بایست

در مواردی لغزش های دانش آموزان را نادیده گرفته و با بزرگی و کرامت از آن بگذرند.

برخی از معلمان کم تجربه به جای نادیده گرفتن لغزش ها و اشتباهات دانش آموزان،

آن را بزرگ جلوه داده و آبرو و حیثیت او را جلوی شاگردان دیگر می برند.

با این کار علاوه بر خدشه دار کردن شخصیت دانش آموز باعث از دست دادن وقار خود نیز می شوند .

زمینه هرگونه نقل و انقال تربیتی با شاگردان را از بین می برند.